یکشنبه، مرداد ۰۲، ۱۳۹۰

کنون


پیش از باسخگویی به تمام سوالاتی که اموروز در ذهنم وجود دارد تبیین شگفت از دسته هایی که خواسته و ناخواسته در آن قرار می گیریم مسیر رجعت انسان معاصر در صاحت نمایه های گیج آویختگی اندیشه های نو شناختی است که هر دم نقدی به آن وارد میشود.
از گریز های زبان و آنچه در مجموعه ساخت قرارداها از تاویل شخصی گرفته تا امور محضی که در تنیدگی پیش می روند.
بی گمان دست بردن و تفسیر سیمای انسان معاصر در سال کنونی، قرن کنونی یا به واقع آنچه که من به دنبال ان هستم مفهوم کنون محوری در جریان ساخت آگاهی چیزی است وسیع که تمامی علوم را دربازخورد انسانی به چالش می کشد زیرا این مساله را در ساخت دانش به مفهوم جدید بررسی می کند.  و از نشانه آغاز می شود
نشانه به زبان ، زبان به نشانه و مفهوم عامه پسندانه آن پذیرفتن پسا مدرنیته در شکل اجتماعی .
درک ناخود آگاه پیش از ادراک و وجودی که هیچگاه ساخته نمی شود و نمود آن در اولین پندار های فلسفی/موثول افلاطون/ تا شکل گیری و بروز دادن آن در شکلی از پرستش /الهگان، اساطیر و ادیان/ و بوجود آمدن قانون نامه ها بدون استناد امر عینی تنها به دلیل نیازی تدوین شده از نشانه ها. برخورد کاربردی و عینی گرایی که از هیچ اصالت عینی پیروی نمی کند، تنها معلولی ناشناخته را نشانه در نظر می گیرد بی آنکه خود آن عمل را نشانه ای مستقل طلقی کند . اینجاست که قلمرو دانش خود را مطرح می کنند/عدم شناخت چرخه آب و بارش باران پدیده باران را به الهگان باران نسبت می دهد /
مایوس کننده این است که اولین قانون ها از چنین روشی پیروی می کنند و تا کنون خود را در در ریشه های نشانه ای زبان قانون نهفته اند. عمل به امر و دستوری که تنها به مثابه پذیرش انجام می شود نه شناخت پدیده ای.
حال بیهوده است انسانی نگاشتن عملی که انسان لزوم آن را به مثابه انتخاب طبیعی بپذیرد!
تنیدگی نخست که در متون مذهبی به آن اشاره میشود/ در آغاز کلمه بود"انجیل"/ نشانه ای که بی محبا در کلمه و زبان می نشیند و راه تکامل خود را به انتخاب تصادفی از ساخت می سپارد .پدیده ای که بی محبا در شناخت متون فلسفی و گرایشی چون اسم باوری مطرح می شود
مثال: Mother،Mutter،mère،madre،मां،μητέρα،mater،матьو مادر نوع بیان شناختی از درک بطنی غریزی مساله مادر و نوع عملی که مادرانگی ، مادری تعبیر می شود و عموما در ساختار زبانی ثابتی در بیان جای می گیرد که از اولین نشانه های خطابی نوزاد در کلمه خود را نشانده است .
یعنی به واقع نام به عمل و عامل تبدیل می شود.حتی می تواند وضعیتی را تعبیر کند. این جستار بر فرض شناخت و ساخت جدید هماره در نام های دیگر مرده است. عموما این اشتباه را گاه با آن کس می گذارند که نام اول را اختیار کرد.
موجز بودن بیان در قبال تاویل و هرمونتیک در کنش ارتباطی که هماره با تزریق نام از دست رفته است
مثال:
Guillotine"گیوتین نام فردی ست که به دستگاهی داده شده تا عمل مرگ را انجام دهد. در اینجا ما ناخودآگاه از یک مفهوم به چند وسیله دور شدیم . نامی که عمل را نشان می دهد و هدفش را می پوشاند.
جنایتی که از دیدگاه مولف /سعید طاهرنژاد/ تمامیت تبار عملی را می پوشاند و خود را پایبند به عدم ادراک اولیه انسان از نشانه ها می داند .که ما بدون نیاز واقعی و بطنی به چیزی آن را ساختیه ایم و حال با نام نهادن به آن خود را از نشانه دشوار و زننده آن دور می کنیم.
حال با بازگشتی به این سیر در می یابیم که زبان به این آلودگی های فراوان مسموم شده و هر روز به آن اضافه می شود./کلاشینکف،کروز .mpها، f ها،کلت و .../
کار به این اختصارا فاحش ختم نمی شود رسوخ چنین نادانی در ساختار زبان، نام گذاری بر آن و توجیه آن به نام آزادی پیش از دست یافتن و عدم لزوم آن برای انسان و در نتیجه کاربرد مسموم آن در شکل ارتباطی که از نشانه آغاز شده است به کلمه ای می رسد که آوایی جز جیق و بمب می آفریند یا سکوت اجباری در آپارتمان های اشتراکی.
*این مقاله شروع مجموعه مقالات کوتاه سعید طاهرنژاد است و ویراست اول است.حق انتشار و کپی برداری بدون اجازه کتبی نویسند مجاز نمی باشد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر